یادداشت: یاسر موحدفرد (دبیرکل بنیاد فردوسی، مدیرعامل موسسه فردوسی توسی و مدیرمسوول پایگاه خبری شاهنامه‌نیوز)   پیش‌گفتار   در آستانه روز خبرنگار، خشنودم در دو دهه کنشگری در رسانه‌های ملی ایران توانستیم بر پایه رویدادهای فرهنگی، هنری و پژوهشی، جریان رسانه‌ای شایسته‌ای را به گونه جهانی راهبری کنیم. به همین روی چندین مؤسسه را به‌گونه […]

یادداشت: یاسر موحدفرد

(دبیرکل بنیاد فردوسی،

مدیرعامل موسسه فردوسی توسی

و مدیرمسوول پایگاه خبری شاهنامه‌نیوز)

 

پیش‌گفتار

 

در آستانه روز خبرنگار، خشنودم در دو دهه کنشگری در رسانه‌های ملی ایران توانستیم بر پایه رویدادهای فرهنگی، هنری و پژوهشی، جریان رسانه‌ای شایسته‌ای را به گونه جهانی راهبری کنیم.

به همین روی چندین مؤسسه را به‌گونه سازمان مردم‌نهاد پویا در کشور راه‌اندازی کرده‌ایم که به‌گونه ملی و جهانی فعالیت می‌کند و با همکاری نهادهای داخلی و برون‌مرزی دو دهه است که فعالیت‌های دامنه‌گستری را راهبری کرده است. خوشبختانه می‌شود گفت مشهورترین مجموعه‌ای که راه‌اندازی شده «بنیاد فردوسی» است که با همکاری هنرمندان و پژوهشگران پیشگام و پیشکسوت و با یاری جوانان، نوجوانان و کودکان و خانواده‌های گرامی ایران راه‌اندازی شده است. خوشبختانه در این دو دهه برای پیشینه فرهنگی، هنری، آموزشی و پژوهشی کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان فارسی‌زبان در سراسر ایران و جهان فعالیت‌های گسترده‌ای انجام شده است.

مؤسسه فرهنگی هنری چندمنظوره‌ای به نام «فردوسی توسی» هم داریم و در پی آن پایگاه خبری «شاهنامه‌نیوز» راه‌اندازی شده است.

 

از پیشینه اجرایی تا فعالیت‌های برون‌مرزی و پژوهشی

 

در عرصه‌های برون‌مرزی با توجه به فعالیت‌هایی که در زمینه ثبت‌های جهانی یونسکو داشتیم، چندین ثبت جهانی را پیشنهاد دادم از جمله: هزاره پایان‌ سرایش شاهنامه فردوسی که در ۲۵ اسفند ۱۳۸۸ به ثبت جهانی رسید. دو دیگر «هنر نقالی» به‌عنوان نیای نمایش ایرانی با همکاری بنیاد فردوسی، خانه تئاتر، مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و پژوهشگاه میراث فرهنگی با توجه به این‌که در معرض خطر بود به‌عنوان یک هنر در معرض خطر به نام ایران ثبت جهانی شد اما خوشبختانه با همکاری خانواده‌های ایرانی و برخی از نهادها توانستیم این هنر ایرانی را که هیچ بودجه‌ای هم برای آن در نظر گرفته نشد، دوباره در سراسر ایران زنده بسازیم؛ دست‌کم هم اکنون در هر شهری یک انجمن شاهنامه‌خوانی و نقالی وجود دارد که همه این‌ها با تلاش‌های مردمی در دو دهه به انجام رسیده است. در پی آن آیین‌های «پهلوانی» و «زورخانه‌ای» به نام ایران ثبت جهانی شد، همین‌طور آیین «چوگان» ثبت جهانی شده است. زندگی فعال «خواجه‌نصیرالدین توسی» را هم ثبت کردیم. دو شهر هم به‌عنوان شهر خلاق و یادگیرنده ادبی ثبت شد، شهرهای شیراز و مشهد را در سال ۲۰۲۰ ثبت جهانی کردیم؛ از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ در ۱۰ سال می‌شود گفت، در ۷ ثبت جهانی همکاری داشتیم.

در حدود ۱۰۰ هفته فرهنگی، نمایشگاه و جشنواره برون‌مرزی در جای‌جای جهان و همایش‌ها و برنامه‌های گسترده‌ای در سراسر ایران برگزار کرده‌ایم که هنرمندان و هنرجویان بنیاد فردوسی در حال هنرنمایی بوده و هستند.

در همین عرصه یک ستاد ملی به نام ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی راه‌اندازی شد که در حدود ۴ سال دبیر کشوری این ستاد بودم که با پیشنهاد خودم در کشور با همکاری ۴۴ نهاد و وزارتخانه‌های فرهنگی، هنری و آموزشی، همه فدراسیون‌های ورزشی و دانشگاه‌های علمی ایران راه‌اندازی شد، پیشتر از آن ستاد هماهنگی فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری راه‌اندازی شد که ۴ سال هم دبیر آن ستاد بودم؛ نخستین نهاد ملی رسمی که راه‌اندازی کرده‌ام، کانون‌های فرهنگی هنری دانشگاه «خواجه‌نصیر» بود که در سال ۱۳۸۲ دبیری آن را بر عهده داشتم که نخستين کنگره دانشجویی بزرگداشت فردوسی و کنگره مفاخر عرفانی ایران را در همان نهاد در کشور راه‌اندازی کردم؛ در بیش از دو دهه هزاران همایش، نشست، جشنواره، سوگواره و نمایشگاه را در شهرهای گوناگون ایران و جهان را با کمترین بودجه و با پشتیبانی هنرمندان و پژوهشگران راهبری کرده‌ایم.

هم‌اکنون مرکز آموزش‌های آزاد دانشگاه هنر و اندیشه با ۳۰ رشته ادبی، نمایشی، سینمایی، تجسمی، رسانه‌ای، طراحی پوشاک و موسیقی با همکاری بنیاد فردوسی و به کوشش همین دانشگاه راه‌اندازی شده که مدیر اجرایی این مجموعه هم هستم و هم‌زمان ۳ رشته فشرده هنرهای شاهنامه‌ای را با همکاری مرکز دانشگاهی علمی کاربردی واحد ۲۰ شهر تهران در تابستان ۱۴۰۲ با همکاری مدرسان برجسته کشوری برگزار می‌کنیم.

پیش‌تر هم ۴ دوره دانشگاهی هنرهای شاهنامه‌ای را با همکاری دانشگاه پیام‌نور و ۵ دوره مجازی شاهنامه‌خوانی را با همکاری فرهنگ‌سرای ابن سینای تهران برگزار کردیم و با برپایی این دوره‌های آموزشی بیش از ۵۰ کدرشته فرهنگی، هنری، ادبی و رسانه‌ای ویژه کودکان تا بزرگسالان ثبت دانشگاهی شده و صدها هنرجو دارای گواهی‌نامه رسمی شده‌اند و خود مشغول آموزش و پژوهش در جای جای ایران و جهان شده‌اند.

کتاب‌هایی هم با همکاری فردوسی‌شناسان و شاهنامه‌پژوهان مشهور ایران و جهان آماده‌سازی کردیم که همه نایاب شده است؛ از آن جمله: کتاب رازهای شاهنامه نشر پازینه در سال ۱۳۹۰ که شامل ۲۰ مقاله ارزشمند بوده، کتاب دفتر دوم فردوسی‌پژوهی نشر خانۀ کتاب در سال ۱۳۹۰ و چاپ دوم در سال ۱۳۹۵ که ۴۰ مقاله از برجسته‌ترین اندیشمندان جهان در آن دو کتاب به کوشش‌ام گردآوری و از زبان‌های گوناگون به زبان فارسی از سوی نگارندگان آن از ۳ قاره آسیا، اروپا و آمریکا در اختیار فرهنگ‌دوستان قرار گرفته است.

سه دیگر، کتاب پیشینۀ هنر موسیقی در تمدن ایرانی اسلامی که پژوهش و نگارش آن را انجام دادم و از سوی نشر نگارستان اندیشه در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسید که آن هم نایاب شده و از کتاب‌های مرجع هنرپژوهی قرار گرفته است.

هم‌اکنون دو کتاب ارزنده «شاهنامه‌پژوهی» و «تاریخ‌پژوهی ایران» به نام کتاب «شاهنامک» ویژه کودکان و نوجوانان و کتاب «۳۶۵ روز با شاهنامه فردوسی» ویژه جوانان و بزرگسالان با همکاری نشر پازینه در حال چاپ است که درس‌نامه دوره‌های دانشگاهی هنرهای شاهنامه‌ای شامل ۲۰ کدرشته در ۳ سال پیشین بوده که پژوهش و نگارش آن به وسیله خودم با مشاوره هنری، نرگس صافی و مشاوره نمایشی، عباس بهمنش به فرجام رسیده است؛ یکی از ویژگی‌های آن چندزبانه بودن آن است که به زبان‌های پارسی، انگلیسی، عربی و فرانسه آماده‌سازی شده است و هم‌چنین برای نخستین‌بار کارگاه‌های هنرهای شاهنامه‌ای که در دوره‌های دانشگاهی با همکاری دانشگاه پیام نور و موسسه فردوسی توسی در بازه زمانی ۳ سال برپا شد و به گونه کارگاهی به تصویرسازی شاهنامه از دیباچه تا داستان‌های آغازین دوره پیشدادی شاهنامه فردوسی پرداخته شده است که در کتاب شاهنامک چاپ می‌شود و ۳ دوره جشنواره ملی حکمت فردوسی و آفرینش‌های هنری کودکان و نوجوانان بر پایه شاهنامه فردوسی هم برای گردآوری اثرهای هنری و پژوهشی برگزار کردیم.

دوره‌های دانشگاهی هنرهای شاهنامه‌ای به گونه مجازی برای حضور ایرانیان و فارسی‌زبانان سراسر ایران و جهان به پیشنهاد و مدیریت‌ام با همکاران مدرسان برجسته ادبی هنری راه‌اندازی شده است که در تابستان ۱۴۰۲ به گونه حضوری هم برگزار خواهد شد.

پس تا کنون بدون بودجه دولتی و با کمترین کمک‌های مردمی آن هم برای آموزش‌های دانشگاهی با هزینه‌های کم و بازدهی عالی که امکان حضور همه قشرهای کم‌برخوردار را هم فراهم آورده است، توانسته‌ایم در عرصه‌های فرهنگی، هنری، پژوهشی، علمی و حتی ورزشی و فعالیت‌های داخلی و برون‌مرزی در همه رویدادهای سالیانه کوشا و اثرگذار باشیم.

هم.چنین تلاش کردیم برای راهبری سازمان‌های مردم‌نهاد اثرگذار ملی و جهانی در زمینه دانش‌اندوزی هم روی خودمان سرمایه‌گذاری دانشی نمایم. برای آشنایی با دانش روز جهانی هم رشته‌های فنی مهندسی در دانشگاه آموزش دیده‌ام و هم به هنرپژوهی پرداخته‌ام؛ در رشته کارشناسی مهندسی نرم‌افزار و کارشناسی ارشد مهندسی فناوری اطلاعات در دانشگاه آزاد اسلامی دانشجوی ممتاز بودم و در دانشگاهی که تحصیل کردم رتبه نخست را داشتم و برگزیده شدم و هم‌اکنون دانشجوی دکتری تخصصی فلسفه هنر هستم که در حال پژوهش فلسفه غرب و شرق و تطبیق آن با حکمت خسروانی و فلسفه باستانی ایرانی بر پایه زیبایی‌شناسی فلسفی و واکاوی جایگاه آن در دانشنامه شاهنامه فردوسی هستم.

دو دیگر در زمینه‌های علوم اسلامی و علوم قرآنی بیش از ۲۵ سال است که هم پژوهش می‌کنم و هم تحصیل کرده‌ام و هم آموزش داده‌ام.

به‌ همین روی در زمینه شاهنامه‌خوانی و شاهنامه‌نگاری، رشته‌‌هایی را بنیان‌گذاری کرده‌ایم که برای نخستین بار، رشته‌های آموزش عالی آزاد دانشگاهی است و از کودکان و نوجوانان ۴ تا ۱۸ سال و جوانان تا بزرگسالان و پیشکسوتان ۷۰ ساله در این دوره‌های دانشگاهی هنرهای شاهنامه‌ای از طریق پایگاه آموزشی اینترنتی توس‌پدیا آموزش داده شده و البته در حوزه‌های ادبی و هنری و به‌ویژه تجسمی و نمایشی و رسانه‌ای هم بسیار کوشا بوده‌ایم.

 

آسیب‌شناسی‌ نظام آموزشی

 

یکی از ایرادهای پایه‌ای نظام آموزشی کشورمان این است که با تاریخ و تمدن ایران و به‌ویژه پیوست‌های آن به ویژه با زبان فارسی بیگانه شده است. اتفاقا برای نخستین‌بار در کتاب «۳۶۵ روز با شاهنامه فردوسی» ۲۴ کتاب را که بخش‌های تاریخ‌نگاری از آغاز آفرینش تا آغاز تمدن ایران و جهان را در بر دارد، مورد واکاوی پژوهشی قرار گرفته است و آن کتاب‌ها را بازنوشت کردیم تا همگان به آسانی بتوانند متن‌های سنگین کهن پارسی را بخوانند و با تاریخ و تمدن ۷ هزار ساله پیوسته ایران با نام آیین شهریاری آشنایی پیدا کنند.

بخش‌های پژوهشی کتاب‌های تاریخ و تمدن ایران، همیشه از آفرینش آغاز می‌شود و آغاز تاریخ و تمدن ایران با آیین شهریاری پیوسته می‌شود که می‌توان گفت، دست‌کم ۷ هزار سال تاریخ حکمرانی، فرمانروایی و آیین شهریاری را که تا کنون پیوستگی داشته است را شامل می‌شود؛

به همین روی کهن‌ترین تاریخ و تمدن جهان در ایران شناسایی شده است؛ اگر بخواهیم تاریخ پیش از نگارش شاهنامه را هم به آن بیافزاییم حتی یک تاریخ و تمدن دست‌کم ۱۰ هزار ساله را می‌توان بازیابی نماییم.

برای نخستین بار در ایران نوشته‌هایی داریم که می‌شود نام خط را روی آن گذاشت که ۱۰ هزار سال پیشینه دارد که در هیچ جای جهان چنین رویداد شگفت‌انگیزی نداریم.

اگرچه در ایران حدود چند ده هزار سال پیش نمونه‌هایی از زندگی انسانی با خرده‌تمدن‌هایی هم دیده شده است که با همه دستبردها و آتش‌سوزی‌ها نتوانستند، اثرهای نوشتاری ایران را نابود نمایند.

در سخنرانی‌‌‌ای که در دانشگاه استراسبورگ فرانسه در همایش جهانی نیک‌بختی ایرانی داشتم به شوخی با حضور پژوهشگران دیگر کشورها گفتم:

بسیاری از پژوهشگران غربی و شرقی، تاریخ و تمدنی که برای جهان ترسیم می‌کنند، بخش‌هایی از آن را «پیش از تاریخ» می‌نامند که در پاسخ می‌گویم: این «پیش از تاریخ شما» تاریخ ما ایرانیان است.

البته این شوخی برای پذیرش این پژوهشگران غربی و شرقی بود اما این مطلبی جدی است که شوربختانه در دانشنامه‌های جهانی به آن پرداخته نشده و بنیاد فردوسی در پژوهش‌های خود با حضور اندیشمندان بزرگی به آن پرداخته است که باید وزارت علوم و دانشگاه‌های ایران و نهادهای فرهنگی به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صداوسیما و دیگر رسانه‌ها، تریبونی برای نشر این دستاوردهای دانشی با بودجه شایسته در اختیارمان بگذارند تا به گونه گسترده بتوان آن را بازنشر کرد.

 

پیشینه ده هزار ساله زبان پارسی

 

خط و نوشتاری که ایرانیان در سیر تکاملی خودشان بر جای گذاشتند به زبان پارسی کنونی رسیده است اما ایرانیان و ایران‌شناسان غیر ایرانی کتاب‌هایی که حتی به زبان‌های بیگانه هم نوشته‌اند، تلاش‌شان این بوده که خیلی از کلیدواژه‌هایی که در زبان فارسی است، مطرح نمایند؛ به باورم برخی شرق‌شناسان، هدف‌شان این بوده که بسیاری از کلیدواژه‌هایی که از تمدن ایران بزرگ در این ۱۰ هزار سال به تمدن‌های دیگری از شرق و غرب نشر داده شده را پاسداری کنند و از آن بهره‌برداری نمایند.

اکنون خیلی از کلیدواژه‌هایی که به‌ویژه از زبان‌هایی که به «هندو اروپایی» مشهور است که دقیقا نام ایران را حذف می‌کنند در حالی که باید گفت: زبان‌های آریایی ریشه بسیاری از واژگان‌اش از زبان‌های پارسی کهن بهره‌گیری شده است.

این زبان‌های کهن پارسی همان، زبان پهلوی و زبان اوستایی است که بسیاری از زبان‌های آسیایی و اروپایی از آن‌ها سرچشمه گرفته است.

با این همه کتاب‌سوزی‌هایی که انجام شده، خوشبختانه هنوز کتاب‌هایی از ایران باستان بر جای مانده است.

به تازگی کتابی به نام «جاویدان خرد» از هوشنگ پیشدادی پیدا کرده‌ام که دومین پادشاه دوره پیشدادیان و دومین پادشاه ایران و جهان در شاهنامه فردوسی به‌شمار می‌رود و متن آن در دیگر کتاب‌های تاریخی ایران یاد شده است؛ او کتابی نگاشته که دارای پیشینه ۷ هزار ساله است که کهن‌ترین کتاب حکمی و اخلاقی جهان به شمار می‌رود که تا کنون به جهانیان بازشناسی نشده است.

 

دوره‌های تاریخی ایران و جهان

 

اگر ما بخواهیم دوره‌های تاریخی را به گونه جهانی در نظر بگیریم؛ دوره هنری را آغازین دوره تمدنی از نگاه فلسفه هنر در نظر می‌گیریم، دوره پسینی، دوره دینی است و سپس دوره‌ فلسفی را نظاره‌گر هستیم که دسته‌بندی آن را فیلسوفان بزرگ در دیدگاه‌های فلسفی خود مورد واکاوی قرار داده‌اند.

پس سرچشمه زبان در هنر و فرهنگ تمدن‌ها رشد و نمو دارد. هنگامی که دست‌کم چندهزار سال تاریخ و تمدن‌مان را نمی‌شنانیم و از آن‌ها یاد نمی‌کنیم به‌ویژه همین دوره پیشدادیان و دوره کیانیان را که در شاهنامه و تاریخ باستانی ایران آورده شده اصلا در کتاب‌های تاریخ‌ کشورمان از آن‌ها یاد نمی‌کنیم؛ بنابر این اثرهای تمدنی آن را هم نمی‌شناسیم به‌ویژه در زمینه ایران باستان هم شناخت کافی نداریم و با زبان‌های کهن‌مان هم آشنایی نداریم. به همین روی حتی به باورم درباره زبان فارسی هم آموزش درستی صورت نمی‌گیرد. یکی از استادان نام‌آوری که داریم؛ استاد دکتر سید ضیاءالدین هاجری از امنای بنیاد فردوسی هستند. ایشان دست‌کم ۳۰ سال از عمرشان را صرف یک ایده استاد پروفسور حسابی کردند که ایشان گفتند: زبان فارسی، بزرگ‌ترین زبان دنیا است که بیشترین ریشه زبانی را دارد. ایشان ۱۵۰۰ ریشه برای زبان فارسی یافته‌اند و همین‌طور پیشوندها، پسوندها و میان‌وندها که به ترتیب ۲۵۰، ۶۵۰ و ۱۵۰ تا می‌شود؛ یعنی ۲۵۰ پیشوند، ۶۵۰ پسوند و ۱۵۰ میان‌وند در زبان فارسی داریم که اگر آن‌ها را در ۱۵۰۰ ریشه زبان فارسی ضرب کنیم، خواهید دید چندین کلیدواژه به‌دست می‌آید؛ تازه غیر از آن‌ها همیشه در زبان‌ها واژه‌های بدون ریشه هم داریم که اگر بخواهیم آن‌ها را هم افزون کنیم و در بده و بستان زبانی از کلیدواژه‌های دیگر زبان‌ها هم بهره‌گیری کنیم، میلیون‌ها میلیون واژه در زبان فارسی ساخته شده و قابل ساخته شدن در همه دوره‌ها با افزایش دستاوردهای تمدن‌های جهانی را هم دارد.

به همین روی وقتی این ایده به سازمان ملل متحد و سازمان جهانی یونسکو اعلام شد البته این طرح به‌گونه کامل هم ارایه رسمی از سوی ایران نشده است.

با این وجود، یونسکو به گونه رسمی اعلام کرده است: زبان پارسی، یکی از دو زبان کهن در کنار زبان یونانی است که هم‌چنان در سراسر جهان با آن زبان به گونه فراگیر سخن گفته می‌شود و گویش‌های گوناگون دارد و از نظر گنجینه واژگان، سومین زبان زنده جهان هم شناخته شده است.

این گنجینه واژگان زبان فارسی را هنگامی با کتاب‌های کهن مانند شاهنامه فردوسی یا کتاب‌های تاریخ و تمدن ایران مانند تاریخ بلعمی که خیلی از آن‌ها به زبان فارسی سره نوشته شده یا نوشتارهایی که خیلی از بزرگان ادبی، هنری، فلسفی و دانشی ایران به زبان فارسی و یا به زبان‌های عربی و انگلیسی که زبان‌های علمی روزگاران گوناگون  بوده و یا به زبان‌های دیگر جهان نوشتند، چون ایرانی‌ها و ایران‌دوستان تلاش‌شان این بوده که واژه‌های زبان فارسی را حتی در نوشته‌های خود به دیگر زبان‌ها بیاورند، اثرگذاری زبان فارسی به خوبی نشان داده شده است.

حال باید پرسید این‌ ریشه‌های زیانی پارسی تا کنون در کجا پژوهش شده است؟ کدام دانشنامه‌ای را داریم که همه این کلیدواژه‌ها را گردآوری کرده باشد؟ البته استادانی مانند دهخدا و معین و نظایر این‌ها خودشان آمدند، تلاش کردند و تا آن‌جایی که توانستند کلیدواژه‌هایی را گردآوری کردند اما بایست در همه دانش‌ها ببینیم، کلیدواژه‌های زبان فارسی چیست و ریشه بسیاری از اصطلاح‌های علمی در دیگر زبان‌ها از کجا آورده شده است؟

بسیاری از این اصطلاح‌ها از زبان پارسی گرفته شده اما پژوهش جامعی در این زمینه وجود ندارد.

پرسش دیگر این است که ریشه‌های زبان فارسی که ۱۵۰۰ ریشه است در کدام مرکز علمی، دانشگاه یا مدرسه‌ای دارد آموزش داده می‌شود؟

شوربختانه پاسخ این است: در هیچ کجا آموزش داده نمی‌شود!

به همین روی نسبت به زبان فارسی هیچ شناختی نداریم و به پیروی از آن درباره تاریخ و تمدن زبان فارسی هم هیچ آشنایی نداریم و هیچ آموزشی صورت نمی‌گیرد.

 

جایگاه شعرخوانی در تمدن ایرانی

 

نسل پیش‌تر از ما کاربرد شعر و ادب فارسی و آموزه‌های آن را درک کرده بودند.

نسل‌های پیشینی خودمان را که می‌دیدیم شاید پدران و مادران ما هم شعر حفظ نمی‌کردند. یک نسل پیش‌تر از ایشان شعر حفظ می‌کردند، یعنی پدربزرگان و مادربزرگان ما بیشتر شعرخوانی می‌کردند. آن‌ها چرا این کار را می‌کردند؟

چون در آن زمان جریان فکری و جریان زندگی بر پایه عرفانی و اخلاقی شکل می‌گرفت اما اکنون همه‌چیز مادی شده است. وقتی شما جنبه‌های مالی و ثروتی را اولویت قرار می‌دهید، بچه‌هایی که در این نسل تربیت می‌شوند، همه نگاه می‌کنند که باید ثروت‌اندوزی کنند. در بخش ثروت‌اندوزی، شعر چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟

در حالی که در اقتصاد دنیا هم آمدند حتی وقتی خواستند یک محصولی را که اقتصادی هست، برندسازی کنند، خیلی از آن‌ها که می‌توانم از برندهای جهانی هم اشاره داشته باشم از همین آموزه‌های ایران کهن و دیگر تمدن‌های کهن بهره گرفتند؛ اگر در این زمینه تبلیغ هم بشود به نظرم اشکالی ندارد؛ برای مثال: مزدا که از اهورا مزدای ایرانی گرفته شده است؛ نماد، لوگو و آرم آن مجموعه هم که ساخته شده از فروهر، ساده‌سازی شده است.

خیلی از نام‌واره‌ها از سوی شرکت‌های بزرگ جهان ساخته می‌شوند هم از تاریخ و تمدن‌های جهانی ایران، یونان، روم، مصر و تمدن‌های دیگر جهان بهره گرفته‌اند. شما وقتی کاربرد شعر و ادب را که یک بخشی از آن تاریخی و یک بخش دیگر آن پیشینه دانشی دارد را تبلیغ کنید. بهره‌گیری از شعر و ادب هم کاربردی می‌شود. هنگامی که نیامدید کتاب‌های کهن ما را که خیلی از آن‌ها جنبه‌های دانشی داشته حتی شعرهای ادب پارسی که دانشنامه‌ای است به‌ویژه شاعران بزرگ که از آن‌ها یاد می‌کنیم مانند: فردوسی، مولوی، حافظ، سعدی و خیام و شاعران بزرگ دیگر که همین پنج تن، پنج قله جهانی هستند.

چرا جهانیان به این شاعران بزرگ ایرانی رسیده‌اند؟

چون به طور مثال: وقتی شعرهای فردوسی و مولوی را مورد بازخوانی قرار می‌دهند، این آموزه‌ها در هنر نقش می‌بندد و بر روی نگارگری و موسیقی اثرگذاری داشته است.

یک‌سری از این اثرگذارهای هنری حتی در هنرهای مدرن جهانی هم که پیگیری می‌کردم، اثرگذاری داشته است؛

برای مثال به نمونه‌ای برخوردم که خوانندگان بزرگ دنیا رفته بودند تازه ترجمه انگلیسی مثنوی معنوی مولوی که خیلی هم مانند آن متنی که در زبان فارسی در اختیار داریم، مفاهیم بلندی ندارد و به درستی نتوانسته آموزه‌های عرفانی و اخلاقی ایرانی را بازنمایی کند، مورد بهره‌برداری قرار گرفته است.

برای همین آلبوم موسیقی را گروهی از خوانندگان آماده‌سازی کردند که نام آن را گذاشتند:

Love poem Rumi

یعنی شعر عاشقانه مولوی را خواندند که یکی از پرفروش‌ترین آلبوم‌های موسیقی جهان شده بود.

اکنون ما چقدر برای بچه‌های‌ خودمان کاربرد شعرهایی که این همه دارای آموزه‌های زندگانی است را بازشناسی کردیم؟

در زندگی در جای‌هایی که کسی نمی‌تواند شما را یاری دهد این آموزه‌ها می‌تواند یاریگرمان باشد؛ آموزه‌های دینی، اخلاقی، حکمی، فلسفی و عرفانی ایرانی که بیشتر خودش را در شعر پارسی نمایان کرده و در کتاب‌های ارزشمند علمی، دانشی و هنری ایرانی هم نمود خوبی پیدا کرده است؛ وقتی کاربرد شعر و ادب پارسی را به بچه‌های‌ خودمان یاد نمی‌دهیم، آن‌ها لزومی نمی‌بینند آن را بخوانند. کودکان و نوجوانان با خود می‌گویند چه فایده‌ای برای ما دارد تا شعرهای پارسی را بخوانیم؟

هر چند خوشبختانه در بنیاد فردوسی با همکاری هنرمندان و نویسندگان و با همکاری خانواده‌های ایرانی و برخی افرادی که در برخی نهادها هستند و دل در گرو گسترش زبان فارسی دارند و به صفت فردی‌شان دوست دارند، آموزه‌های شاعران ایرانی ترویج شود، توانستیم نسلی را آموزش دهیم که به شعر و شاعران پارسی علاقه پیدا کردند.

اما در ساختار کلی جامعه هنگامی که شما نگاه‌ها را مالی، اقتصادی و همراه با ثروت‌اندوزی کرده‌اید و حجم هزینه‌های خانواده‌های ایرانی بسیار بالا رفته است؛ سبد خانواده در بخش فرهنگ، هنر و آموزش که همیشه شوربختانه در پایین‌ترین بخش سبد خانوار بوده با توجه به افزایش هزینه‌ها که بسیار بسیار سرسام‌آور بوده و در حوزه مسکن، وسیله نقلیه و حتی آموزش و پرورش دانش‌آموزی و دانشجویی بالا رفته است، آموزش شعر و ادب پارسی به حاشیه رانده می‌شود.

این افزایش هزینه‌های بسیار بالا همه‌چیز را به سطح رسانده است. پس دیگر کسی با ژرف‌اندیشی دانشی به دنبال یادگیری نیست و تنها می‌خواهد در آموزش دانش‌آموزی بالاترین نمره را بگیرد که وارد بهترین دانشگاه شود و در دانشگاه هم بالاترین نمره را می‌خواهد بگیرد تا مدرکی دریافت کند و با آن جذب کارهای دیگری بشود تا بتواند به ثروت بیشتری دست پیدا کند.

پس باز هم به فرهنگ و هنر که پایه اقتصاد، پایه سیاست و پایه مسایل اجتماعی است، توجهی نمی‌شود.

بدین روی دنبال فلسفه زندگی و حتی فلسفه اقتصاد هم نیستیم و تنها به دنبال ثروت‌اندوزی زودبازده خواهیم بود.

بدین روی بنیان همه دوره‌های تاریخی را که پیش‌تر گفتم از دست داده‌ایم؛

فرهنگ، هنر و زبان نخستین پایگاه تمدنی است که هم اکنون در این دوران به آن کم‌توجهی می‌شود.

چون وقتی می‌خواهید اقتصاد خود را بسازید، فرصتی ندارید تا به فرهنگ، زبان و هنر چند ده‌هزار ساله خود بپردازید.

بحث‌های معرفتی، دینی و عرفانی هم که بخش دوم تاریخ و تمدن هر کشور است را هم از دست می‌دهید و اصلا فرصتی ندارید، دنبال آن بروید.

فلسفه و حکمت را هم که بخش سوم تاریخ و تمدن جهان است، دیگر در اختیار نداریم؛

فلسفه زندگی، فلسفه اجتماعی، فلسفه اقتصادی و فلسفه سیاسی هم نمی‌شناسیم؛ چون همه این‌ها یک فلسفه‌ای دارد، پس فلسفه‌ها را هم کنار می‌گذارید و به سطح می‌رسید. می‌خواهید اقتصاد را به‌دست بیاورید، می‌خواهید ثروت را به‌دست بیاورید، می‌خواهید تنها مدرک علمی بدون پشتوانه دانشی و پژوهشی به‌دست بیاورید، می‌خواهید ظاهری زبان‌های زنده دنیا را یاد بگیرید.

به طور مثال: یک نفر که یک عمر درباره ریشه‌های یک زبان پژوهش کرده و چندین و چند کتاب دارد را به مردم بازشناسی نمی‌کنیم. تنها این را مهم می‌دانیم که چه کسی چند مقاله بیشتر دارد؟

بدون آن‌که به ارزش‌گذاری علمی و اثرگذاری آن در جامعه و فرهنگ بومی خودمان توجه کنیم.

یا این را مهم می‌دانیم که کدام شخص می‌تواند با چند زبان بیشتر مکالمه داشته باشد؟

حال از آن‌ها بپرسید، ریشه زبانی یک واژه را از یک زبان در چند هزار سال بازگویی کنید؟

اگر توانست یک ریشه زبانی را به درستی بازگو نماید؟!

این جایگزینی سطحی‌نگری به جای ژرف‌نگری است؛ وقتی کاربردهای شعر و ادب و حتی هنر و دانش ملی خود را به‌ویژه برای نسل کودک و نوجوان برنمی‌شماریم و همه‌چیز را در سطح نگه داشتیم؛ آن‌ها هم در روزمره می‌خواهند همه‌چیز را ساده به‌دست بیاورند و به‌دنبال فرهنگ، زبان، هنر و پس از آن دین، معرفت و حکمت و فلسفه نیستند و تنها به ظاهر توجه می‌کنند و سطحی‌نگر می‌شوند؛ یعنی دیگر تحمل ندارند که بگویند به طور مثال در ۴۰ سالگی یک چیزی را می‌توانیم به‌دست بیاوریم؛ می‌خواهند با سرعت به ثروت برسند و با سرعت به مدرک برسند. برای همین مواردی که زمان‌بر است را کنار می‌گذارند.

شما باید کتاب مطالعه کنید تا فهم بالایی پیدا کنید و در دوران گوناگون تجربه‌اندوزی نمایید؛ سپس بروید و استادان گوناگون را پیدا کنید که شاید در مدرسه و دانشگاه شما هم نیستند.

جوانان‌مان در فضای مجازی هم دنبال کسب معرفت نیستند؛ سلسله سخنرانی‌ها و سلسله درس‌هایی را که شاید ۱۰۰ جلسه طول می‌کشد را هم اصلا گوش نمی‌دهند. تنها نماهنگ یک دقیقه‌ای نگاه می‌کنند و فکر می‌کنند، درست است و با همین یک دقیقه خیلی زود نتیجه‌گیری و داوری هم می‌کنند.

چون زمان آن را ندارند که پژوهش کنند، همه زمان‌ها را گرفته‌اند؛

همه دنبال به‌دست آوردن حداقل‌های زندگی‌مان هستیم؛ پس هیچ‌ موقع به عمق و به کاربرد معرفت اصلی خیلی از شعرهایی که به باورم در زبان و ادب پارسی وجود دارند، نمی‌رسیم.

یک پیشنهاد ساده همین است که می‌توانم بگویم:

شما هر روز یک بیت شعر را روی چشم خودتان قرار بدهید و یک اثر هنری را کنار آن قرار بدهید و با یک زبان خاص بیاید ریشه‌شناسی کنید، می‌توانید به آموزه‌های ‌کاربردی فراوانی دست بیابید.

پس هر روز یک بیت شعر از بزرگانی که نام بردم (مانند: فرودسی، سعدی، حافظ، مولوی و خیام که پنج شاعر بزرگ ایران و جهان هم هستند) را بیایید در کنار یک اثر هنری تجسمی و یک اثر موسیقایی و یک اثر سینمایی و نمایشی را هر کسی به اندازه یک ساعت در شبانه‌روز برای خودش وقت بگذارد و درباره آن بیاندیشد، ببیند، بشنود و درباره آن بنویسد یا چیزی درباره آن برای خود ضبط کند و آن را در زندگی‌اش کاربردی نماید و حتی در شبکه‌های اجتماعی بازنشر دهد. این کار چه اثری در زندگی او می‌گذارد؟!

هر کسی در هر رشته‌ای که آموزش می‌بیند و یا آموزش می‌دهد و در هر سنی که هست؛ می‌تواند زندگی خود را تغییر دهد، تلاش کند پوشاک خود را ملی و سنتی کند، خوراک خود را سنتی کند و با این روش اندیشه‌اش و سبک زندگی‌اش را تغییر دهد البته همه این‌ها زمان می‌خواهد.

پس باید گفت: باید برای خودمان وقت بگذاریم و روی خودمان سرمایه‌گذاری کنیم اما زمان را از همه گرفته‌اند و بدین روی ارزش و قدر این اثرهای بزرگ ادبی و دانشی ملی خود را نمی‌دانیم. برای این‌که به اصل خودمان برگردیم، نیاز به این داریم که به خودمان فرصت بدهیم.

به امید بلندآوازه شدن فرهنگ، هنر، تاریخ و تمدن ایران در جای جای جهان.